شب هاي وين

به دليل ناسازگاري سرور با فونت فارسي احتمال اشتباهاتي در متن پست ها وجود دارد

Wednesday, October 18, 2006

به كجا ميرويم؟


هواللطيف
اول.تجربه ماه مبارك در خارج از محيط آشنا و مانوس ايران براي خودش حال و هوايي داره. از اولين نكات بارزش اينه كه خيلي بايد تلاش كني تا خودت رو در معرض فضاي معنوي مخصوص ماه مبارك قرار بده و بر فرض اين كه موفق بشي حفظ كردنش كار حضرت فيله. هر آنچه كه از عوامل غفلت لازم هست در اينجا مهياست و به يك چشم بهم زدن در دام غفلت مي افتي.
به همين خاطر فكر ميكنم روزه داري در ايران خودمون علي رغم همه مشكلات فرهنگي و اخلاقي كه وجود داره خيلي آسونتر از اينجاست.تلاش براي فراهم كردن شرايط صحيح روزه داري در اين چنين فضاهايي انجام وظيفه اي آگاهانه تر را باعث ميشود.حال اگر اين مطلب رو به يك اسلام انتخابي اضافه كنيد به انسان هاي خودآگاهي بر ميخوريد كه هر بار تو را با هشدار به توجه به اين آيه شريفه فرا ميخوانند كه الذين نسو الله فانسهم انفسهم.
اللهم اهدنا من عندك
دوم.امسال گروه تواشيح عتره النبي از مشهد ، قره شيخ لو قاري بين المللي و مالكي نژاد مداح براي ايام ماه مبارك به وين آمدند تا برنامه هاي هر شب مركز اسلامي امام علي حال و هوايي آشناتر پيداكند. واقعا اگر مراسم هاي روزانه مركز كه شامل سخنراني و دعاي افتتاح و برنامه هاي گروه ياد سده به علاوه صرف افطاري به همراه ديگر دوستان مسلمان نبود شايد از اين كمترين شور و حال ما هم خبري نبود.سخنراني هاي حجه الاسلام رمضاني كه سابقا امام جمعه سابق كرج بودند و در حال حاضر مسوول مركز امام علي وين هستند واقعا ياد جلسات پناهيان و صديقي رو برام زنده ميكرد و گاهي شيخ صمدي آملي رو .
سوم.شب بيستم از طريق يكي از دوستان با خبر شدم كه تعدادي از ايراني هاي شهر لينز (160 كيلومتري غرب وين) همانها كه محرم سال گذشته با دوستان هيئت حضرت علي اكبر روز تاسوعا و عاشورا براشون برنامه داشتيم،امسال براي تنها شبي كه قصد برپايي مراسم احيا رو داشتن با واسطه و به زبون بي زبوني كمك ميخواستن. تمام امكانات و نيروها در وين متمركز شده لذا در جاهاي ديگه بعضا دچار كمبود هستيم. خلاصه از جمع ما دو نفر پايه شديم بنده و آقاي حائري . و برنامه احيا رو از ابتدا تا انتها بر عهده گرفتيم.
در لينز اونها با يك مسجد اهل تسنن بوسنيايي ها براي شب بيست و يكم هماهنگ كرده بودند.در واقع يكي از عجايبي كه من ميديدم.شب قدر،ذكر علي، و قران به سر در مسجدي متعلق به سني ها.واقعا زيبا بود. وقتي رسيديم ديديم همه در كنار هم سر سفره افطار نشسته اند.بوسنيايي ها بيست دقيقه اي زودتر روزه شان رو باز كرده بودن و ايراني ها هنوز منتظر. جمعيت صاحب خونه تمام با حجاب كامل و ايراني هاتقريبا بدون اغراق بي حجاب. ساعت اول حالم خيلي منقلب بود خدايا مجلس خوب از آب در مياد؟ كار درستي كرديم اومديم؟ نكنه ليله القدر ما از اوني كه هست خرابتر بشه؟...


مراسم رو بعد از افطار و نماز كه هركي واسه خودش جداگونه خوند با قرائت قرآن شروع كرديم و بعد با سوره واقعه به صورت ترتيل طوري كه همه از روز قران ببينن ادامه داديم.مسجد پر شده بود از برادران اهل تسنن و دوستان خودمون كه در سكوت كامل آيات الهي رو استماع ميكردن. چيزي كه مشابهش رو در مركز خودمون كه قاعدتا همه چيزش بايد رديف باشه نداريم.
نكته جالب اينكه بعد از قرآن مسجد رو در اختيارشون گذاشتيم تا نماز تراويح رو بجا بيارن.كاملا مسالمت آميز.اونا به كار خودشون ميرسيدن و ما به كار خودمون.بسيار دوستانه و محترمانه. در طول مراسم همش به اين فكر بودم كه چرا ما از اين همه ظرفيت نميتونيم استفاده كنيم يا به فكر استفاده ازش نيستيم.
براي دعاي جوشن كبير فكر ميكرديم كه حداكثر پنجاه قسمت كافيه. ولي به طرز تعجب آوري از حال و جواب دادنشون ميفهميديم كه حسابي پايه هاند.حتي چند بار تاكيد كرديم ولي گفتن ما واسه همين اومديم اينجا و تا هر وقت كه ادامه پيدا كنه مشكلي نيست. اينها رو افرادي به ما ميگفتن كه اگر در ايران اونها رو ببينيم امثال من شايد در تكفير كردنشون و جهنمي دونستنشون شك نكنيم. موقع مناجات و سخنراني انچنان با تمركز و سكوت و به هنگام روضه و سينه زني با شور و حال بودند كه با خودم گفتم توبه كن از اون فكرايي كه اولش با خودت ميكردي بدبخت.(ان بعض الظن اثم) . خدايا از گناهان من در گذر.واقعا بايد ديدمون رو وسيع كنيم همونطور كه رحمت خداوند واسع هست. قضاوت بيخود نكنيم.خودمون رو برتر ندونيم.اعتقاد پيدا كنيم كه درگاه خدا جاي نوميدي نيست.در به روي همه بازه. بفهميم همه يعني چي.كسي كه هنوز وقتي براش با همه بي بضاعتي خودت از علي و زهرا ياد ميكني زار ميزنه و اشك ميريزه ارزشش خيلي از جماعت هاي ريايي در ايران كه كم هم نيستند بيشتره.ان شائ الله اهل بيت خودشون دست ما رو بگيرن.
والسلام