پيوند مبارك
هو اللطيف
اولين احساسي كه به شما دست ميده چي ميتونه باشه اگه بگن كه سگ ميتونه به عضويت خانواده در بياد؟احساس تنفر يا ترس،احساس اينكه چه نيازي به حضور يه سگ هست؟محذورات ديني در اين باره يادتون مياد؟يااينكه ميشه سگ رو هم يه وسيله سرگرمي حساب كرد با اين فرق كه جانداره و احتمالا كمي احساسات حاليش ميشه و ميشه باهاش ارتباط برقرار كرد؟
زندگي كردن آدمابا حيوانات فقط به سگ محدود نميشه اما موردي كه بارزه و به وفور يافت ميشه بخصوص در زندگي روزمره غربي ها ،سگ هست. به گونه اي كه حتما يكي ازاولين چيزايي كه توجه آدم رو در وين به خودش جلب ميكنه جمعيت زياد سگ هاست.اين مقدار فراواني حكايت از يه جايگاه برجسته براي سگا داره. حضور پر رنگ اين موجود در بيل بورد هاي تبليغاتي و روزنامه ها و مجلات و بروشورهاتا داشتن جايگاهي مشخص در تمام فروشگاه ها براي تهيه مايحتاج عزيزان سگ ما و از همه تابلوتراينكه مجبوري توي خيابون به خاطر فضولات عضو عزيز جامعه بشري يه كم سر بزيرتر راه بري تامبادا فاجعه اي به بار بياد.البته خودشون ميگن كه اگه كسي تويه روز سه بار پشت سر هم روي اين موا پا بذاره براش شانس مياره.من يه بار برام اين موقعيت پيش اومد ولي طبق معمول از اقاي شانس خبري نبود.خلاصه موجوداتي رو اينجا له عنوان سگ ميبيني كه بعضي به موش و سنجاب ، بعضي به گرگ و خوك و بعضي به چيتا و يا حتي خرس شبيهند. جديدترينش زو كه ديروز با همين دو تا چشمام ديدم توي يه پارك از فاصله 15 متري ناگهان حس كردم با يه خرس روبرو شدم.با يه خرس جنگلي هيچ فرقي نداشت ولي سگ بود و داشت با يه خانم قدم ميزد.طيف هاي سني مختلفي از نعمت همنشيني با سگ بهره ميبرن از بچه اي كه توي كالسكه هست گرفته تا پيرزن يا پيرمردي كه امروز و فردا پاش به قبرستون مركزي (همونجا كه قبلا توضيح دادم) ميرسه.جالب اينكه بعضيا با يك سگ اقناع نميشن و با دو يا سه سگ به پياده روي و خريد ميرن.اين مثال ها رو گفتم تا جا بندازم كه چقدر سگ با زندگي اينها عجين شده.براي بعضي حكم اسباب بازي براي بعضي همدم روزاي تنهايي و براي خيلي ها جاي بچه رو پر ميكنه .نه اينكه دلشون بچه ميخواسته و ندارن بلكه از لحاظ ميزان محبتي كه بهش ميورزن عرض ميكنم.هنوز درست نميدونم زن و شوهري كه يك يا دو بچه دارن و سگشون رو به كالسكه بچه شون بستن چه نيازي به اين موجود دارن؟
مسئله ازدياد سگ ها به حدي رسيده كه خود اتريشي ها هم متوجهش هستن و برخي از اون به عنوان يه مشكل ياد ميكنن.گاهي وقتا يكي دو ماشين آتس نشاني با سرو صداي فراوون از خيابونا عبور ميكنن، فكر ميكني جايي آتيش گرفته ولي در واقع اونها ميخوان ه سگ زني رو كه در پشت بام ساختمون گير افتاده نجات بدهند و ....شايد ادامه داشته باشد
والسلام